12 انیمه برتر؛ هدایت برای تازه واردها به دنیا انیمیشن ژاپنی
به گزارش مجله یگانه، انیمه ها چند سالی است که به یک گرایش بسیار محبوب در دنیای سینما و تلویزیون تبدیل شده اند. این انیمیشن های ژاپنی که تقریبا در دهه 1980 شکل گرفتند و بعد از چهار دهه، الان دیگر کلی هوادار پروپاقرص جدی در سراسر دنیا دارند، معروف هستند به داستان های پیچیده و جذاب، شخصیت پردازی های فوق العاده و البته یک سری ویژگی خاص که فقط در خودشان می گردد پیدا کرد. در واقع شاید دلیل اصلی محبوبیت انیمه ها، همین متمایز بودن شان باشد. خیلی از قواعدی که در ساخت یک انیمه به کار می رود در سینمای پرقدرتی مثل هالیوود به عنوان مثال اصلا در نظر گرفته نمی گردد و شاید حتی آن را به عنون ویژگی منفی در نظر بگیرند.
ولی در هر صورت انیمه ها دنیای خاص خودشان را دارند، و قطعا به خاطر همین خاص بودن است که تا این حد پیشرفت کردند و حتی اسکار را هم به خانه بردند. حتما بعد از خواندن این مطلب، بدتان نمی آید با این دنیای تازه بیشتر آشنا شوید. به همین دلیل فهرستی آماده نموده ایم از 12 انیمه رجحان که می توانید برای آغاز سراغ شان بروید. اصولا یکی از مسائل افرادی که تازه وارد دنیای انیمه ها می شوند همین است، تعداد عناوین و سبک های مختلف این صنعت آن قدر زیاد است که گیج می شویم و نمی دانیم به سراغ کدام شان برویم. با دوازده فیلم دست کم از خیالتان از این نظر راحت است. اگر هم از هواداران قدیمی انیمه ها هستید، باز هم ممکن است اثر جدیدی در این فهرست پیدا کنید. این نکته را هم در نظر داشته باشید که هیچ ترتیب و ارزش گذاری در این فهرست نیست.
1. نام تو (Your Name)
- کارگردان: ماکوتو شینکای
- نویسنده: ماکوتو شینکای
- فراوری نماینده: توهو
- سال: 2016
قطعا یکی از معروف ترین انیمه ها در کل دنیاست. این اثر دلنشین ماکوتو شینکای که از نظر فروش حتی شهر اشباح استاد میازاکی را هم پشت سر گذاشت، داستان پسر و دختری است که یکی در توکیو و دیگری در روستای ایتوموری زندگی می نماید. این دو به نحوی با هم آشنا می شوند. بعد از این که به دوستانی صمیمی برای هم تبدیل می شوند، پی می برند که اختلاف آن ها تنها مکانی نیست و از نظر زمانی هم سه سال با هم اختلاف دارند.
نام تو یک داستان عاشقانه دلنشین، به نوعی غم انگیز و دوست داشتنی است که شما را تا انتها دنبال خود می کشد. هرچه بیشتر می گذارد داستان وارد حلقه های پیچیده تری می گردد. شینکای به شکلی هنرمندانه جنبه هایی از فرهنگ و سنت های ژاپن هم در دل داستان خود جای داده است.
ماکوتو شینکای قبلا هم فیلمساز مطرحی بود، ولی با نام تو دیگر به یک ستاره دنیای تبدیل شد که همه کنجکاوانه منتظر کار بعدی اش بودند. او یک رمان هم از نام تو منتشر کرد که آن هم فروش بدی نداشت. اگر بعد از تماشای فیلم دل کندن از آن دنیا برایتان سخت بود، می توانید به سراغ رمان بروید.
2. شهر اشباح (Spirited Away)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- نویسنده: هایائو میازاکی
- فراوری نماینده: استودیو جیبلی
- سال: 2001
اولین و آخرین انیمه ای که برنده جایزه اسکار شد. این اثر تماشایی یک گزینه عالی است هم برای ورود به دنیای انیمه و هم برای آشنایی با دنیای کارگردان عظیمی چون هایائو میازاکی با آن خلاقیت حیرت انگیز.
فیلم داستان دختری به نام چیهیرو است که سوار بر خودرو همراه با پدر و مادر خود در یک جاده جنگلی مشغول حرکت هستند. اما گم می شوند و سر از مکانی مرموز درمی آورند. پدرومادر که بی اجازه از غذاهای آن جا می خورند، به خوک تبدیل می شوند. حال چیهیرو مجبور است راهی برای نجات آن ها بیابد. همین او را وارد دنیایی پراز شگفتی و رمزوراز می نماید.
یکی از ویژگی های مهم انیمه های ژاپنی، اصالت است. انیمه سازهای ژاپنی با بی پروایی به سراغ فرهنگ و تاریخ ژاپن و اسطوره های بومی خودشان می فرایند. همین باعث می گردد این آثار این قدر متمایز باشند. البته بی اغراق هایائو میازاکی الان خودش دیگر یک اسطوره ساز شده است.
جدا از اسکار، شهر اشباح برنده خرس طلایی جشنواره برلین هم شده است. هنوز هم برای تماشای این اثر دنبال دلیل می گشت؟!
3. آکیرا (Akira)
- کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
- نویسنده: کاتسوهیرو اوتومو
- فراوری نماینده: توهو
- سال: 1988
این که فیلمی پیچیده و چند لایه همچون آکیرا را به عنوان اولین فیلم برای ورود به دنیای انیمه انتخاب کنید شاید چندان انتخاب مناسبی نباشد. اما این فیلم هم در این فهرست نهاده شده است چون یکی از بایدهاست و باید خیلی زود سراغش بروید.
این فیلم سایبرپانکی پساآخرالزمانی داستان توکیو، سی سال پس از جنگ دنیای سوم است که به یک شهر پرهرج ومرج صنعتی تبدیل شده است. مردم پیوسته در حال اعتراض هستند و انواع مختلف گروه های خلافکار شهر را مال خود نموده اند. کاندا و دوستان موتورسوارش شخصیت های اصلی هستند. آن ها به طور اتفاقی با کودکی به نام آکیرا آشنا می شوند که عامل جنگ دنیای سوم بوده و حال در یک جای مخفی نگه داری می گردد. همین آشنایی آن ها را وارد ماجراهای پیچیده ای می نماید.
زیرگونه علمی تخیلی سایبرپانک تقریبا در دهه 1980 مطرح شد، و آکیرا یکی از سردمداران این زیرگونه است که در شهرتش هم نقش زیادی داشت. آکیرا محصول دورانی است که انیمه ها معروفیت الان را نداشتند و کارگردان ها و نویسنده ها بیشتر برای دل خودشان فیلم می ساختند. به همین دلیل با یک اثر بسیار پیچیده و سنگین طرف هستیم که باید چند بار ببینید تا به تمام داستانش پی ببرید.
فیلم روی هالیوود هم کلی تاثیرگذاشته است در فیلم های مختلفی می توانیم ادای دین به آکیرا را ببینیم، از جمله در بازیکن شماره یک آماده، فیلم آخر استیون اسپیلبرگ.
4. مدفن کرم های شب تاب (Grave of the Fireflies)
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- نویسنده: ایسائو تاکاهاتا
- فراوری نماینده: استودیو جیبلی
- سال: 1988
مدفن کرم های شب تاب یکی از تلخ ترین فیلم های تاریخ سینماست. فیلم داستان برادر و خواهری به نام سیتا و ستسوکو است که هنگام جنگ دنیای دوم خانه و خانواده خود را بر اثر موشک باران از دست می دهند. سیتا تمام کوشش خود را می نماید که از خواهر کوچک خود محافظت کند. اما فقر و ویرانی جنگ بی رحم تر از این هاست و مانعی عظیم بر سر راه اوست. کل فیلم داستان کوشش بی فایده سیتا برای خلق یک زندگی ایده آل برای ستسوکو است.
فیلم اقتباسی است از یکی از داستان های کوتاه آکیوکی نوساکا. بدبختی این است که این داستان نوساکا ریشه در واقعیت دارد و داستان زندگی خود اوست. او به همین ترتیب در طول جنگ دنیای دوم با خواهر خود تنها ماند، و خواهرش در نهایت در اثر سوءتغذیه جان سپرد. نوساکا که هیچ وقت نتوانسته بود از عذاب وجدان این فاجعه نجات یابد، داستان مدفن کرم های شب تاب را در اصل با هدف معذر ت خواهی از خواهرش نوشت.
از سرتاسر این فیلم، حتی فرایند فراوریش، غم می بارد. فیلمی است بسیار تلخ و غم انگیز که احتمالا تا انتها عمر پس ذهن تان می ماند. راجر ایبرت این فیلم را یکی از قوی ترین فیلم های جنگی تاریخ سینما می دانست. ایسائو تاکاهاتا یک فیلم بسیار خوب دیگر به نام همین دیروز دارد که آن هم نگاهی تلخ و نوستالژیک به دنیای کودکی فیلمساز دارد.
5. دختری که در زمان پرش می کرد (The Girl Who Leapt Through Time)
- کارگردان: مامورو هوسودا
- نویسنده: ساتوکو اوکودرا
- فراوری نماینده: مدهاوس
- سال: 2006
فیلم داستان دختری به نام ماکوتو است که متوجه می گردد توانایی سفر در زمان دارد. او ابتدا از این کار برای انجام کارهای ساده ای همچون دریافت نمرات بهتر در امتحان ها استفاده می نماید، ولی کم کم به سراغ داستان های پیچیده تری می رود و متوجه می گردد تغییر گذشته آن قدرها هم کار راحتی نیست.
فیلم که اقتباسی از رمانی تسوتسوی یاسوتاکا است، فضایی بسیار سرخوشانه و لحن احساسی شیرینی دارد. فیلم هم فروش خوبی داشت، هم منتقدان استقبال کردند و هم برنده جایزه بهترین انیمیشن سال از آموزشگاه فیلم ژاپن شد.
6. باغی از کلمات (The Garden of Words)
- کارگردان: ماکوتو شینکای
- نویسنده: ماکوتو شینکای
- فراوری نماینده: کومیکس ویو فیلمز
- سال: 2013
یک فیلم احساسی فوق العاده دیگر از ماکوتو شینکای. باغی از کلمات شاید شخصی ترین تجربه شینکای باشد. این فیلم 46 دقیقه ای داستان تاکائو آکیزوکی نوجوان است که همواره از مدرسه فرار می نماید و در یک پارک مشغول طراحی کفش می گردد که شغل رویایی اوست. او در روز های بارانی در این پارک معلم خانمی را می بیند که می آید مشغول مطالعه می گردد. کم کم ارتباطی بین این دو شکل می گیرد.
از نظر شینکای، باغی از کلمات درباره اندوه تنهایی است. او در این فیلم کوشش زیادی نموده که احساسات شخصی اش را به نمایش بگذارد. خیلی از صحنه های فیلم تنها تصاویری ثابت هستند از خیابان خیس، برگ های باران خورده، درختان زیر باران. شینکای همچون دیگر آثار خود، نگاهی پرحسرت به دوران نوجوانی دارد. و این ویژگی در باغی از کلمات کامل تر از بقیه خودش را نشان می دهد.
جدا از داستان، به خاطر طراحی هنری هم شده باید این فیلم را ببینید. باغی از کلمات از نظر ظاهری یکی از بهترین انیمه های تاریخ است. شینکای و تیمش هنرمندانه انیمیشن دوبعدی و سه بعدی را باهم ادغام نموده اند و محصولی خلق نموده اند که هر نمای آن شبیه یک نقاشی آبرنگ می ماند. فیلم پیروزیت بسیار زیادی داشت و در جشنواره های زیادی خوش درخشید.
7. شاهزاده مونونوکه (Princess Mononoke)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- نویسنده: هایائو میازاکی
- فراوری نماینده: استودیو جیبلی
- سال: 1997
یکی از آثار درخشان میازاکی که به خوبی قدرت تخیل حیرت انگیز او را به نمایش می گذارد. فیلم داستان شاهزاده ای به نام آشیتاکا است که مورد نفرین یک ایزد شیطانی قرار می گیرد. او برای از بین بردن این نفرین و پیدا کردن پادزهر، باید به سرزمین های دوردست شرقی سفر کند، در آن جا او با بانو ابوشی آشنا می گردد که رهبری حیوانات را در جنگ با آدم ها برعهده دارد.
یکی از رجحان های انیمیشن در مقایسه با فیلم واقعی این است که تخیل در آن حدومرزی ندارد، هرچیزی را می توان ساخت. شاید به همین دلیل انیمه ها به معدن ایده های خیال انگیز فیلمسازها تبدیل شده اند. شاهزاده مونونوکه هم از این قاعده مستثنی نیست.
فیلم نگاه محیط زیستی شریفی دارد. نبرد بین انسان ها و حیوانات جنگل انتها ناپذیر به نظر می رسد، نبردی که گویی هرگز برنده ای نخواهد داشت و آتش خانمان برانداز آن دامن همه را خواهد گرفت. تنها راه نجات، پیوند دوستی بین این دو جبهه و کوشش برای نجات زمینی است که خانه همه موجودات آن است.
فیلم مورد تحسین همه جانبه ای نهاده شد و در بسیاری از جوائز خوش درخشید. شاهزاده مونونوکه پرفروش ترین فیلم سال 1997 ژاپن هم شد.
8. جنگ های تابستانی (Summer Wars)
- کارگردان: مامورو هوسودا
- نویسنده: ساتوکو اوکودرا
- فراوری نماینده: مدهاوس
- سال: 2009
بعد از دختری که در زمان پرش می کرد که یک پیروزیت عظیم بود، مامورو هوسودا فیلم جنگ های تابستانی را ساخت و در کمال شگفتی، این هم به اندازه فیلم قبلی اش پیروز عمل کرد.
جنگ های تابستانی داستان یک نابغه ریاضی به نام کنجی است که تابستان دعوت دختر مورد علاقه اش را قبول می نماید و به خانه شان می رود تا یاری دست شان باشد. کنجی کم کم متوجه می گردد یک دنیای مجازی به نام اوز وجود دارد و کوشش او برای حل یک معمای ریاضی، باعث برخورد این دنیای مجازی با زمین می گردد و همین دردسرهای زیادی را به وجود می آورد.
هرچه قدر فیلم هایی چون آکیرا و شاهزاده مونونوکه آثاری جدی مخصوص افراد عظیمسال هستند، برعکس جنگ های تابستانی یک انیمه دوست داشتنی است که کل خانواده می توانند باهم ببینند. فیلم در مجموع 18 میلیون دلار فروش داشت و در بسیاری از جوائز خوش درخشید.
9. صدای خاموش (A Silent Voice)
- کارگردان: نائوکو یامادا
- نویسنده: ریکو یوشیدا
- فراوری نماینده: کیوتو انیمیشن
- سال: 2016
یک انیمه بسیار احساسی و نوجوان پسند. صدای خاموش داستان دختری ناشنوا به نام شوکو است که وارد یک مدرسه تازه می گردد. شوکو دختری مهربان و خوش قلب است و دوست دارد با همه دوست گردد. اما شویا، پسر زورگوی کلاس اصلا از او خوشش نمی آید و هربار به بهانه های مختلف را آزار می دهد. قلدری های شویا به حدی زیاد می گردد که شوکو در نهایت مدرسه اش را عوض می نماید. اما شویا بعدا متوجه کار اشتباه خود می گردد و تصمیم گیرد هرطوری شده شوکو را پیدا نموده و از او معذرت خواهی کند، تصمیمی که او تا عظیم سالی خودش هم دنبال می نماید.
درجه احساسات بالای فیلم شاید برای هرکسی مناسب نباشد! ولی این هم یکی از ویژگی های انیمه های ژاپنی است، احساساتی که آن ها در خود نشان می دهند در هیچ سینمای دیگری پیدا نمی گردد، شاید برخی ها این رویکرد را دوست نداشته باشند، ولی کسانی که آن را درک می نمایند عاشقش می شوند و هرگز مزه آن را فراموش نمی نمایند.
فیلم وقتی اکران شد، رقیب قدری به نام نام تو داشت. به همین دلیل از نظر آمار و ارقام همواره پشت سر فیلم تحسین برانگیز شینکای قرار داشت. ولی صدای خاموش در مجموعه 33 میلیون دلار در کل دنیا فروش داشت که آمار بدی نیست. جالب این است که ماکوتو شینکای از تحسین نمایندگان فیلم است و همان سال آن را یک اثر خارق العاده توصیف کرد. صدای خاموش در وبسایت راتن تمیتوز امتیاز خارق آلعاده 95٪ را دارد. به نظر می رسد راهی جز تماشای این انیمه ستایش شده نیست.
10. فرزندان گرگ (Wolf Children)
- کارگردان: مامورو هوسودا
- نویسنده: ساتوکو اوکودرا، مامورو هوسودا
- فراوری نماینده: استودیو چیزو
- سال: 2012
زوج طلایی هوسودا و اوکودرا در سومین همکاری پیاپی خود هم بسیار خوش درخشیدند. فرزندان گرگ داستان دختری به نام هانا است که عاشق یک گرگینه می گردد و با او ازدواج می نماید. حاصل این ازدواج یک پسر و دختر به نام های یوکی و آمه می گردد. متاسفانه پدر خانواده می میرد، حال هانا مجبور است فرزندان گرگینه خود را به جایی دورافتاده ببرد تا دور از چشم بقیه عظیم شان کند.
فرزندان گرگ داستان فداکاری های بی انتها یک مادر برای پرورش فرزندان خود و حفظ بنیان خانواده ای است که حالا دیگر یکی از ستون های خود را از دست داده است. یک درام احساسی جذاب که با شخصیت پردازی عالی که با آن انتها دوست داشتنی قطعا شما را راضی نگه خواهد داشت.
فرزندان گرگ در اولین اکران خود پیروز شد رقیب سرسختی چون شجاع از استودیو پیکسار را هم شکست دهد. فیلم در مجموع پرفروش ترین فیلم آن سال سینمای ژاپن شد. کریس مایکل، منتقد گاردین در نقد فیلم نوشت که فرزندان گرگ یک فیلم خانوادگی بامزه و آرام است که گهگاهی هم بیش از حد احساسی می گردد، اما در جایگاهی است که مجموعه فیلم های گرگ ومیش هرگز به آن نخواهند رسید!
11. ردلاین (Redline)
- کارگردان: تاکه شی کویکه
- نویسنده: کاتسوهیتو ایشی، یوجی اینوکیدو، یوشیکی ساکورای
- فراوری نماینده: مدهاوس
- سال: 2009
اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند تاکه شی کویکه، داستان فردی است به نام جی پی که در آینده ای دور زندگی می نماید و تصمیم می گیرد در ردلاین، عظیم ترین مسابقه کل کهکشان شرکت کند.
برگ برنده ردلاین هیجان و ریتم بالای آن است که شما را سرجای خود میخکوب می نماید. فیلم مملو از صحنه های مسابقه هیجان انگیز است. همین تمرکز روی مسابقات باعث شد که سازندگان فیلم اهمیت ویژه ای برای جلوه های بصری فیلم قائل باشند. به همین دلیل فراوری فیلم هفت سال طول کشید و در فراوری آن، 100 هزار فریم به صورت دستی طراحی شد! یک آمار حیرت انگیز که البته ارزشش را داشت، چرا که ردلاین از نظر بصری یکی از بهترین انیمه های تاریخ است که در تک تک فریم های آن می توان هنر سازندگان آن را مشاهده کرد.
همچون یک فیلم اکشن، در ردلاین داستان اهمیت چندانی ندارد و تنها بهانه ای است برای لذت بردن از کارگردانی و اجرای هنرمندانه اثر.
همین فرایند فراوری سنگین فیلم باعث شد اکران آن مرتب به تاخیر بیافتد. در نهایت فیلم در سال آگوست 2009 در جشنواره لوکارنو برای اولین بار اکران شد و اکران ژاپن آن هم به پاییز 2010 موکول شد.
ساختار متفاوت و فکر شده ردلاین از جمله مواردی بود که نظر منتقدان را به خود جلب کرد. خیلی از منتقدان آن را ادای دینی به فیلم های دهه 70 و 80 در نظر دریافتد. حال وهوای پرتنش و ذوق برانگیز فیلم مهم ترین ویژگی ردلاین بود که مورد توجه نهاده شد.
12. می خوام پانکراست رو بخورم (I Want to Eat Your Pancreas)
- کارگردان: شینیچیرو اوشی جیما
- نویسنده: شینیچیرو اوشی جیما
- فراوری نماینده: استودیو ولن
- سال: 2018
از همین اسمش هم می گردد فهمید با یک فیلم معمولی طرف نیستیم! می خوام پانکراست رو بخورم در ابتدا رمانی از یورو سومینو بود که به یک باره به محبوبیت زیادی رسید. همین باعث شد اقتباس های زیادی از این کتاب صورت بگیرد، از جمله یک فیلم سینمایی واقعی. اما انیمه شینیچیرو اوشی جیما را می توان پیروز ترین اقتباس از این رمان در نظر گرفت که می توان گفت شهرتی هم سنگ خود رمان دارد.
فیلم داستان دختری به نام ساکورا است که از یک بیماری لاعلاج مربوط به پانکراس خود رنج می برد و عمر چندانی از زندگی اش باقی نمانده. پسری بی نام که قهرمان فیلم است عاشق ساکورا می گردد. عشقی که به دلیل رفتار دوست داشتنی پسر کم کم دوطرفه می گردد و ساکورا تصمیم می گیرد در اندک زمان باقی مانده از عمرش، اوقات بیشتری را با او بگذراند.
می خوام پانکراست رو بخورم یک فیلم احساسی تا حدی تلخ درباره عشق و سرنوشت و زندگی است. سرنوشت و زندگی که امکان تغییرشان وجود ندارد، پس بهترین راه این است که در تنها فرصتی که نصیب مان شده، آن را مملو از عشق کنیم. شاید همین نگاه کارگردان باعث شده که نماهای مختلف فیلم پر از رنگ سرزنده و شوق برانگیزی چون صورتی باشد. فیلم در سراسر دنیا اکران شد و به محبوبیتی زیادی رسید. پس فرصت را از دست ندهید و آن را به فهرست فیلم های مورد علاقه خود اضافه کنید!
- 45 انیمیشن سریالی برتر دنیا در کل دوران
منبع: Try Anime
منبع: دیجیکالا مگ